جدول جو
جدول جو

معنی منعطف شدن - جستجوی لغت در جدول جو

منعطف شدن
متمایل شدن، برگرداندن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشعوف شدن
تصویر مشعوف شدن
شاد شدن خوشحال گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
مشیدن، کیبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منعکس شدن
تصویر منعکس شدن
انعکاس یافتن، پرتو افکن کردن، واژگون شدن منقلب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منعقد شدن
تصویر منعقد شدن
بسته شدن (عهد و پیمان و غیره)، سفت شدن (مایع)، بر پا شدن: (مجلس عقد آقای... و دوشیزه ... در... منعقد شده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منطفی شدن
تصویر منطفی شدن
خاموش شدن: (تابش آتش روح طبیعی از هیبت ایشان منطفی شد) (جوامع الحکایات 14: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
متوجه کردن، معطوف ساختن، تغییر جهت دادن، منعطف ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بسته شدن، دلمه شدن، سفت شدن، برگزار شدن، برپا داشتن، تشکیل شدن، ترتیب یافتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
انعکاس یافتن، پرتو افکندن، بازتابیدن
متضاد: منعکس کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گسستن، قطع شدن، گسسته شدن، از بین رفتن، پایان یافتن، جدا شدن، دور شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فاسد شدن، خراب شدن، منحط شدن، آن کاره شدن، بیراهه رفتن، گم راه شدن، انحراف داشتن، دور شدن (از راه راست)
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شادمان گشتن، مسرور شدن، خوش وقت شدن، شاد شدن، خوش حال شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خاموش شدن، به خاموشی گراییدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
للانحراف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
Stray
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
s'égarer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
desviarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
desviar-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
zboczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
отклоняться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
відхилятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
afdwalen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
بھٹکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
หลุดจากเส้นทาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
kupotea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
לסטות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
迷う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
偏离
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
빗나가다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
menyimpang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
abweichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
भटकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
deviare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
পথভ্রষ্ট হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی